عشق من ~p20~

*ویو ا.ت *
امروز مرخص میشم ، و با کوک و ماریا میریم خونه .
کوک: ماریا شیر نمیخواد ؟
ا.ت:گشنش بشه بهش میدم
کوک:رسیدیم خونه
ا.ت:بریم مامانی
کوک:من خیلی خستم میرم بخوابم
ا.ت:الان که من دارم از بیخوابی میمیرم
کوک:خب من چیکار کنم
ا.ت:بیا اینجا بهش شیر بدم
کوک:باش
*پرش زمانی به یک سال بعد *
ماریا:مامانی
ا.ت:جونم
ماریا :میشه من و بابایی بریم پارک؟
ا.ت:باشه دخترم
دیدگاه ها (۰)

بچه ها عین عکس ماریا هست

عشق من~p21~

خودم کشیدم

عشق من~p19~

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

⁶²بوسه طولانی جونگکوک به آرامی پایان یافت. هر دو نفس‌نفس می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط